سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
درباره بعثت یا رسالت رسول اکرم(ص)چند آیه وجود دارد؟

درباره حضرت محمد آیات قرآن فراوان است و به بیش از 500 آیه مى رسد. با توجه به رعایت اختصار، ما فقط به بخشى از آیات اشاره مى کنیم و نشانى دیگر آیات را ذکر مى کنیم.
(انّا أرسلنـک بالحقّ بشیراً و نذیراً و لاتُسئَلُ عن أصحـب الجحیم);[1] اى پیامبر، تو را به حق فرستادیم که مردم را به نعمت بهشت جاوید مژده دهى و از عذاب جهنم بترسانى و تو مسئول کافران که به راه جهنم رفتند، نیستى ... .
(ما أصابک من حسنة فمن اللّه و ما أصابک من سیّئة فمن نفسک و أرسلنـک للنّاس رسولاً و کفى باللّه شهیداً);[2] هرچه از انواع نیکویى به تو رسد از جانب خداست و هر چه بدى رسد از پیش تو است و [اى پیامبر] ما تو را به رسالت براى مردم فرستادیم و براى رسالت تو تنها گواهى خدا کافى است.
(کذلک أرسلنـک فى أمّة قد خلت من قبلها أمم لتتلوا علیهم الذى أوحینا إلیک ...);[3] و [اى محمد(ص) ]ما تو را میان خلقى به رسالت فرستادیم که پیش از این هم پیغمبران و امت هاى دیگر به جایشان بود و[ درگذشتند] تا بر امت آن چه از ما به وحى بر تو رسد تلاوت کنى و ... .
(یـأیّها النبىّ إنّا أرسلنـک شـهداً و مبشراً و نذیراً);[4] اى رسول [گرامى] ما تو را به رسالت فرستادیم، تا بر نیک و بد خلق گواه باشى و خوبان را به رحمت الهى مژده دهى و بدان را از عذاب خدا بترسانى.
(اِنّا اَرسَلنـکَ بِالحَقِّ بَشیرًا ونَذیرًا واِن مِن اُمَّة اِلاّ خَلا فیها نَذیر );[5] ما تو را به حق و راستى به سوى خلق فرستادیم، تا بشارت دهى و بترسانى و هیچ امتى نبود، جز آن که در میانشان ترسانیده اى بوده است.[6]
نظر قرآن و احادیث درباره بعثت پیامبر اکرم(ص)چیست؟
بعثت و برانگیخته شدن پیامبر گرامى اسلام(ص)به نبوت در 27 رجب سال چهلم عام الفیل بوده است. این واقعه در چهل سالگى پیامبر(ص)و در غار حرا که در نزدیکى مکه قرار دارد، رخ داده است.
خدا در قرآن مى فرماید: خداوند بر مؤمنان منّت نهاد [= نعمت بزرگى بخشید] هنگامى که در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیات او را بر آنها بخواند و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد; هر چند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.[7]
حضرت على(ع)فرمود: خداوند، محمد(ص)را به حق برانگیخت، تا به کتاب متقن و محکمش بندگان را از پرستش بت ها به پرستش او درآورد و از طاعت شیطان نجات داده مطیع خویش سازد که از این رهگذر، مردم که خداى خود را نمى شناختند، بشناسند و پس از انکار، به وجودش اعتراف نمایند و ... .[8]
از چه راه هایى مى توان به درستى و راستى ادعاى نبوت حضرت محمد پى برد؟
براى شناسایى پیامبران راستین از مدعیان دروغین راه هایى وجود دارد که عبارتند از:
الف. معجزه: معجزه نخستین دلیل نبوت است که در قرآن اغلب با «آیه»، «بینه» و «برهان» از آن یاد شده است. آیات 106ـ108 سوره اعراف امور خارق عادات را (با شرایطى) وسیله اى براى شناخت پیامبران معرفى مى کند: «[هنگامى که حضرت موسى(ع)<براى هدایت فرعون، به نزد او رفت فرعون] گفت: اگر نشانه اى آورده اى ارائه کن، اگر از راست گویانى [موسى(ع) ] ناگهان عصاى خود را افکند و اژدهایى آشکار شد، و دست خود را [از گریبان]بیرون آورد، سفید [و درخشان] براى بینندگان بود.[9]
ب. خبر دادن پیامبر پیشین: اگر پیامبرى، به طور روشن و صریح و بدون هیچ گونه ابهام، شخص دیگرى را به عنوان پیامبر خدا معرفى کند، پیامبرى آن شخص اثبات مى شود; مانند معرفى هارون از سوى حضرت موسى(ع) .[10]
ج. شواهد و قراین قطعى: گردآورى یک سلسله قراین و شواهد راهى دیگر براى اثبات نبوت مدعى نبوت است. این قراین باید به گونه اى باشد که انسان از مجموع آنها یقین پیدا کند، که مدعى نبوت فرستاده خداست.
قراینى که درباره پیامبران مى تواند پى گیرى شود، عبارت است از:
1. بررسى خصوصیات روحى و اخلاقى مدعى زهد و بى رغبتى او به مال و جاه و سوابق زندگى او در میان مردم;
2. محیطى که از آن جا برخاسته است; به طور مسلم هر گاه از میان یک ملت درس نخوانده و دور از فرهنگ، مردى برخیزد که با نداشتن تحصیلات عادى، مردم را به پاکى و نیکى و نظام صحیح زندگى دعوت کند و مدعى نبوت باشد، گواه راستى اوست.
3. رهاورد آیین او از نظر معارف و احکام; هر گاه سخنان او در باب معارف علمى با موازین عقل سلیم و فطرت پاک تطبیق کند و در شناسایى معارف از قبیل صفات خدا و آن چه مربوط به مبدأ و معاد است از صحیح ترین راه وارد شود و در بیان نظام هاى اخلاقى و اجتماعى، جامعه را به عالى ترین نظام، رهبرى نماید و با طریقى دور از افراط و تفریط، فضایل انسانى و سجایاى اخلاقى را میان پیروان خود پرورش دهد، آنان را از سوق به ناپاکى ها و صفات پست باز دارد، این محتویات خود مى تواند گواه ارتباط او با خدا باشد.
4. ثبات و پایدارى در راه دعوت و مطابقت گفتارها با کردارهایش;
5. بررسى روش و ابزارهایى که براى پیش برد آیین خود به کار مى گیرد مى تواند راست گویى یا دروغ گویى او را به اثبات رساند و وضع پیروان او نیز راهى براى شناخت نبوت اوست.[11] هرگاه بیشتر نزدیکان و بستگان او که کاملا از وضع زندگى اش آگاهى دارند، به وى ایمان آوردند و یا غالب کسانى که به وى گرویده اند، از اهل خرد بوده، به پاکى و درستى میان مردم شناخته شوند، مى توان نتیجه گرفت که او به راستى پیامبر خداست.
تمامى راه هاى یاد شده در مورد پیامبرگرامى اسلام(ص)فراهم بوده و نبوت و رسالت آن حضرت قطعى و یقینى است، که در پرسش هاى بعدى به آنها اشاره مى کنیم.
2. راه هاى اثبات نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)
الف) معجزه
معجزات حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)
معجزه هاى حضرت محمد(ص)را بیان کنید؟ چه معجزه هایى از آن در قرآن آمده است؟
بیشتر معجزه هایى که قرآن به آنها اشاره فرموده، مربوط به پیامبران پیشین است; معجزات پیامبر اسلام، بسیار است. قرآن کریم به برخى از آنها اشاره کرده که عبارتند از:
1. شقّ القمر که در اولین آیه از سوره قمر به آن اشاره شده است. «شقّ القمر» یعنى اجزاى قرص ماه از یک دیگر جدا و دو نیم شده، این آیه، به معجزه «شقّ القمر» که قبل از هجرت در مکه براساس پیشنهاد مشرکان مکه انجام شد، اشاره مى کند.[12]
2. معراج پیامبر که در اولین آیه از سوره هاى اسراء (بنى اسرائیل) و نجم به آن اشاره شده است. خداوند، در یک شب، پیامبر را از مسجدالحرام به بیت المقدس و از آن جا به سوى آسمان ها به معراج برد.[13]
3. قرآن، خود از جمله معجزه هایى است که در بسیارى از آیات از جهات مختلفى به معجزه بودنش اشاره شده است. خداوند مى فرماید: (قُل لـَئنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلى اَن یَأتوا بِمِثلِ هـذا القُرءانِ لا یَأتونَ بِمِثلِهِ ولَو کانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهیرا );[14] اگر جن و انس گرد آیند تا نظیر این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد; هر چند برخى از آنها پشتیبان برخى [دیگر]باشند.
اعجاز قرآن، در حدى است که خداوند، دیگران را به همانند آورى دعوت کرده است. ویژگى مهم این معجزه، جاویدان بودن آن تا روز قیامت است.
4. هلاکت استهزاءکنندگان و دفع شرّ آنها از پیامبر اکرم(ص) ;[15]
5. تکثیر سپاه اسلام در چشم مشرکان قریش در جنگ بدر;[16]
6. فرود آمدن فرشتگان و کمک آنها به سپاه اسلام در جنگ بدر;[17]
و ... .[18]
1. شق القمر
آیا شق القمر صحت دارد؟
شق القمر (شکافته شدن ماه)، یکى از معجزه هایى مسلّم و قطعى پیامبراکرم(ص)است و مطابق روایات مشهور، مشرکان نزد پیامبر خدا آمدند و گفتند: «اگر راست مى گویى و تو پیامبر هستى، ماه را براى ما دو پاره کن.» حضرت فرمود: «اگر این کار را بکنم، ایمان مى آورید؟ گفتند: آرى. آن شب چهاردهم ماه بود. پیامبر از خداوند تقاضا کرد که آن چه را خواسته بودند به او بدهد. ناگهان ماه دو نیم شد و پیامبر(ص)آنها را یک یک صدا مى زد و مى فرمود: ببینید، و چیزى نگذشت که دو قطعه ماه به فرمان خدا به هم پیوست و دوباره به صورت اوّل برگشت.»
قرآن کریم هم به این معجزه اشاره کرده، مى فرماید: «قیامت نزدیک شد [چون بعد از پیامبر اسلام، تا قیامت پیامبرى نخواهد آمد] و ماه از هم شکافت * و هرگاه نشانه و معجزه اى را ببینند اعراض کرده، مى گویند: این سحرى مستمر است!* آنها آیات خدا را تکذیب و از هواى نفسشان پیروى کردند ... .»[19]
علامه طباطبائى(ره)در تفسیر المیزان، مى گوید: این آیه (اقتَرَبتِ السّاعة و انشقّ القمر) به معجزه «شق القمر» پیامبر(ص)اشاره دارد که بنا به درخواست مشرکان در مکه و قبل از هجرت واقع شد.[20]
2. معراج
دلایل جسمانى بودن معراج پیامبر چیست؟ اگر پیامبر(ص) ، معراج هاى متعدد داشته اند، آیا همه جسمانى و روحانى بود یا فقط روحانى بوده است؟
براى روشن شدن پاسخ این پرسش، لازم است که به سه موضوع اشاره شود: الف) دیدگاه هاى موجود در کیفیت معراج و سیر رسول خدا(ص) ; ب) ادلّه اثبات جسمانى و روحانى بودن معراج; ج) آیا پیامبر اکرم(ص)یک معراج داشته یا بیشتر؟
الف) در چگونگى معراج، و سیر رسول خدا(ص)سه دیدگاه وجود دارد:
1. رسول خدا با جسم و روح شریفش از مسجد الحرام به مسجد الاقصى و از آن جا نیز با همان جسم و روح، به آسمان ها عروج نمود.
2. آن حضرت، با روح و جسد تا بیت المقدس سیر فرمود و از آن جا، تنها با روح به آسمان ها عروج نمود.
3. سیر پیامبر اکرم(ص)از ابتدا روحانى بوده نه جسمانى.
نظر اوّل، عقیده بسیارى از مفسران و علماى شیعه و اهل سنت است; از جمله شیخ طوسى در تبیان[21]، مرحوم طبرسى در مجمع البیان[22]، علامه مجلسى در بحارالانوار[23] و ... .
بسیارى مفسران اهل سنت نیز تصریح کرده اند که معراج، جسمانى و روحانى بوده است، از جمله: ابى صغیر، محمد بن جریر طبرى[24]، ابى حیّان اندلسى[25]، ابن کثیر[26]، بیضاوى در انوار التنزیل[27]، فخر رازى[28]، سید قطب[29]، مراغى[30].
2. علامه طباطبائى درباره معراج پیامبر(ص)فرموده اند: «ظاهر آیه و روایات، محفوف به قراینى است که آیه را داراى ظهور نسبت به آن جزئیات مى کنند; ظهورى که به هیچ وجه قابل دفع نیست و با در نظر داشتن آن قراین، از آیه و روایات چنین استفاده مى شود، که آن جناب، با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته است، امّا عروجش به آسمان ها از ظاهر آیات سوره نجم ... و صریح روایات بسیارى بر مى آید که این عروج واقع شده و به هیچ وجه نمى توان آن را انکار نمود، چیزى که هست ممکن است بگوییم که این عروج، با روح مقدسش بوده است، ولیکن نه آن طور که قائلین به معراج روحانى معتقدند، که به صورت رؤیاى صادقه بوده است، چه اگر صرف رؤیا مى بود، دیگر جا نداشت آیات قرآنى این قدر درباره آن اهمیت داده و سخن بگوید و در مقام اثبات کرامت درباره آن جناب برآید ... ، بلکه مقصود از روحانى بودن آن این است که روح مقدس آن جناب، به ماوراى این عالم مادى یعنى آن جایى که ملائکه مکرمین منزل دارند و اَعمال بندگان بدان جا منتهى و اَقدار از آن جا صادر مى شود، عروج نموده و آن آیات کبراى پروردگارش را مشاهده و حقایق اشیا و نتایج اعمال برایش مجسم شده، ارواح انبیاى عظام را ملاقات و با آنان گفتوگو کرده است، ملائکه کرام را دیده و با آنان صحبت نموده و آیات الهى را دیده که جز با عبارات «عرش» «مجب» «سراقات» تعبیر آنها ممکن نیست.[31]
3. عقیده گروهى به نام «جَهْمیه» است که قائل هستند معراج از ابتدا روحانى بوده است.[32]
ب) ادلّه اثبات جسمانى و روحانى بودن معراج:
1. از ظاهر آیه شریف: (سُبْحَـنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِى لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الاَْقْصَا) که تعبیر به «عبده» فرموده، بیان گر این است که معراج، در بیدارى بوده نه در خواب; جسمانى بوده نه روحانى. بیشتر مفسّران که معراج را جسمانى و روحانى مى دانند، به این دلیل اشاره کرده اند; از جمله آیت اللّه جوادى آملى، فرموده اند: خداوند مى فرماید: «اسرى بعبده» و نفرموده «بروحه». «عبد» همان مجموع جسم و روح است، ظاهر این است که عروج در بیدارى صورت گرفته، نه در خواب; به تعبیر علامه طباطبائى(ره)فخر این نیست که انسان عروج را خواب ببیند; این خواب را دیگران نیز مى بینند ... ، سپس فرمود: «سیر بدنى آن حضرت، هرگز به معناى خروج از عالم طبیعت و ورود به ماوراى طبیعت نخواهد بود، زیرا آسمان، مانند زمین موجودى مادى و طبیعى بوده و احکام طبیعت به هر یک از آنها جارى است.»[33]
2. انکار مشرکان و واکنش شدید آنان: وقتى رسول خدا، جریان معراج را براى مردم تعریف کرد، مشرکان به شدّت آن را انکار کرده و گفتند: چنین امرى امکان ندارد و از همین راه، شروع به کوبیدن رسول خدا کردند و این امر دلیل است که معراج جسمانى بوده، پیامبر، هرگز مدعى خواب یا مکاشفه روحانى نبوده است; در ضمن جمعى از مفسران به این دلیل اشاره کرده اند; از جمله آیت اللّه مکارم شیرازى[34] و ابن کثیر[35] و بیضاوى[36] از مفسران اهل سنت.
3. اگر ما باور کنیم که قدرت خدا بى نهایت است و بر هر امرى که از نظر عقلى محال نباشد، تعلّق مى گیرد، جسمانى بودن معراج به خوبى ثابت مى شود. در قرآن مجید، نمونه هاى فراوانى از امور خارق العاده که بیان گر قدرت نامتناهى خدا است، بیان شده; از جمله آوردن تخت بلقیس، از سرزمین یمن به فلسطین در کمتر از یک چشم به هم زدن.[37]
بیضاوى از مفسّران اهل سنت مى گوید: «امروز ثابت شده که اجسام در قبول اعراض، مساوى اند، و از آن جا که قدرت خدا بر هر امر ممکنى تعلّق مى گیرد، خدا قادر است که حرکت سریع [که یک نوع عرض است] در بدن پیامبر یا هر کس که بدن آن حضرت را حمل کند، ایجاد نماید».[38]
ج ـ در مورد این که پیامبر یک معراج داشته یا بیشتر، از آیات و روایات استفاده مى شود که پیامبر اکرم(ص) ، معراج هاى متعدد داشته است. از آیات سوره نجم، اثبات دو معراج براى پیامبر قطعى است: (وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى );[39] پیامبر(ص)و جبرئیل امین را مرتبه دیگرى در نزد سدرة المنتهى دید. در آیات پیش از این آمده است: (ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى );[40] پیامبر نزدیک شد، سپس نزدیک شد، به اندازه دو کمان یا نزدیک تر. در روایتى از امام صادق(ع)آمده است: ابوبصیر از آن حضرت پرسید: رسول خدا(ص)را چند نوبت به معراج بردند، فرمود: دو نوبت.
الف) هنگامى که پیامبر اکرم(ص)به معراج رفتند از چند آسمان گذشتند؟ب) در این آسمان ها با چه کسانى ملاقات داشتندج) در این سفر آیا خداوند با پیامبر صحبت کرده اند؟ با چه زبانى و لهجه اى؟
الف) قرآن مجید در سوره هاى «اسراء و نجم» به واقعه معراج پیامبر اکرم(ص) پرداخته است. در ذیل آیات معراج، روایات به طور مفصل جریان معراج را توضیح داده اند. در این روایات آمده است که پیامبر اکرم در معراج از آسمان هاى هفت گانه عبور کردند و به مقام قرب خداوند، رسیدند; (ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى * فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى )[41]
ب) مشهور است که پیامبر اکرم بیش از یک بار به معراج رفتند، لذا محتواى روایاتى نیز که به جریان معراج پرداخته اند متفاوت است. به علت پرهیز از طولانى شدن پاسخ، در این جا به اختصار روایتى را ذکر کرده، مطالعه و بررسى بیشتر را به آدرس هایى که در پاورقى مى آید ارجاع مى دهیم.
در روایتى از پیامبر اکرم(ص)آمده است: ...[ پس از نماز در بیت المقدس] جبرئیل مرا به آسمان بالا صعود داده، عجایب و ملکوتش را دیدم. ملائکه آن جا به من سلام کردند. آن گاه جبرئیل مرا به آسمان دوم بالا برد، در آن جا عیسى بن مریم و یحیى ابن زکریا را ملاقات کردم، سپس به آسمان سوم عروجم داد، در آن جا یوسف را دیدم. پس مرا به آسمان چهارم بالا برد در آن جا ادریس را دیدم، پس به آسمان پنجم برد، در آن جا هارون را دیدم، پس به آسمان ششم برد، در آن جا افراد بسیارى دیدم که موج مى زدند. پس به آسمان هفتم عروجم داد در آن جا خلقى و فرشتگانى دیدم.
[در روایت دیگرى آمده است در آسمان ششم حضرت موسى و در آسمان هفتم حضرت ابراهیم را دیدم.]
پیامبر(ص)مى افزایند: از آسمان هفتم هم گذشته به اعلى علیین رفتیم و اعلى علیین را وصف نموده، در آخر مى فرمایند: پروردگارم با من سخن گفت و من با پروردگارم سخن گفتم. بهشت و دوزخ را دیدم و عرش سدرة المنتهى را دیده، به مکّه بازگشتم.[42]
ج) روایات معراج، سخن گفتن خداوند متعال را با پیامبر اکرم تأیید مى کنند. از آن جا که پیامبر اکرم(ص)عرب زبان بود، تکلم خداوند با ایشان عربى و با صدایى شبیه صداى حضرت على(ع)بود. در روایتى آمده است:
«از پیامبر اکرم(ص)سؤال شد، در شب معراج، خداوند با چه زبانى با شما سخن گفت؟ حضرت فرمود: با زبان [صداى]حضرت على(ع)و مى افزایند: به خداوند عرض کردم خدایا تو با من صحبت کردى یا حضرت على(ع) ؟ خداوند فرمود: من موجودى هستم نه مانند اشیا و موجودات دیگر، با مردم مقایسه نمى شوم. با صفات و ویژگى هاى اشیا توصیف نمى گردم. تو را از نورم و على(ع)را از نور تو آفریدم. از درون قلبت مطلع شدم. محبوب تر از على(ع)را نزدت نیافتم; پس با زبان حضرت على(ع)با تو صحبت کردم، تا قلبت مطمئن شود.»[43]
معراج پیامبر(ص)چگونه با دانش روز مى سازد؟ لطفاً با توجه به آیات قرآن پاسخ دهید.
بى تردید، مسئله معراج، جنبه عادى نداشته و امرى خارق العاده بوده و با استفاده از نیرو و قدرت بى پایان خداوند متعال صورت گرفته است و همه معجزه هایى پیامبران الهى از همین گونه اند: (بَدِیعُ السَّمَـوَ تِ وَ الاَْرْضِ وَ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُو کُن فَیَکُونُ );[44] هستى بخش آسمان ها و زمین اوست! و هنگامى که فرمان وجود چیزى را صادر کند، تنها مى گوید «موجود باش!» و آن، فورى موجود مى شود. (... اِنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَىء قَدیر );[45]... خدا بر همه چیز تواناست.
بنابراین، معراج پیامبر گرامى(ص)از مقوله قدرت خداوند و امور خارق العاده بوده و با قوانین و سنن علمى و عادى و علوم تجربى قابل تحلیل نیست. یعنى علم بشرى قادر نیست در حوزه معجزات و امور خارق العاده الهى وارد شود و درباره نفى و یا اثبات آن نظرى ارائه کند. هر چند که فى حد نفسه انجام آن کار، محال عقلى نیست.[46]
هدف از معراج پیامبر(ص)چه بود؟
معراج، جریان عروج پیامبر(ص)به آسمان است که تعدادى از آیات قرآن، آن را بازگو کرده است.
از آیات و احادیث استفاده مى شود که هدف از معراج پیامبر(ص)سه چیز بوده است: 1. بزرگداشت فرشتگان; 2. دیدن عجایب و اسرار آفرینش; 3. بازگو کردن آن براى مردم.
حضرت امام صادق(ع)مى فرمایند: «همانا خداوند هرگز داراى مکان و زمان نیست، ولى خدا مى خواست فرشتگان و ساکنان آسمان هایش را با گام نهادن پیامبر(ص) به میان آنها،مورد احترام و تجلیل قرار دهد و نیز مى خواست شگفتى هاى عظمتش را به پیامبرش نشان دهد، تا او پس از بازگشت براى مردم بازگو کند».[47]
نکته قابل توجه این است که جریان معراج تازگى نداشته، بلکه درباره بعضى از پیامبران پیشین ـ البته به صورت محدود ـ نیز این امر واقع شده است; مانند: معراج حضرت عیسى(ع) .[48]
قرآن کریم درباره معارج پیامبر به آسمان ها و مشاهده هاى آن حضرت مى فرماید: و بار دیگر او [جبرئیل] مشاهده کرد، نزد سدرة المنتهى، که جنت المأوى در آن جا است، در آن هنگام که چیزى [نور خیره کننده اى] سدرة المنتهى را پوشانده و چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان ننمود، او پاره اى از آیات و نشانه هاى بزرگ پروردگارش را مشاهده کرد.[49]
بنابراین، پیامبر گرامى(ص)در آسمان ها گفتوگوها و مشاهدات بسیارى داشتند.[50]در معراج پیامبر گرامى(ص) ، درس هاى بسیار آموزنده اى وجود دارد که ذکر آنها در این مختصر نمى گنجد.[51]
3. مباهله
«مباهله» یعنى چه؟ آیه مباهله، نام سوره، علت این که آیه را مباهله نامیده اند بیان کنید.
«مباهله» در اصل از ماده «بهل» (بر وزن اَهل) به معناى «رها کردن» و «قید و بند را از چیزى برداشتن» است و به همین جهت هنگامى که حیوانى را به حال خود واگذارند و پستان آن را در کیسه قرار ندهند، تا نوزادش بتواند به آزادى شیر بنوشد، به آن «باهل» مى گویند و «ابتهال» در دعا به معناى تضرّع و واگذارى کار به خدا است و اگر گاهى آن را به معناى «هلاکت و لعن و دورى از خدا» گرفته اند، نیز به خاطر این است که رها کردن و واگذار نمودن بنده به حال خود، این نتایج را به همراه دارد.[52]
آیه مباهله، در سوره آل عمران، آیه 61 آمده است. مفسران گفته اند: این آیه، درباره هیئت نجرانى و همراهان آنها نازل شده است که پیامبر، آنها را به مباهله دعوت کرد. آنها تا فرداى آن روز از حضرت مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت هاى نجران، اسقف (روحانى بزرگشان) به آنها گفت: شما فردا به محمد نگاه کنید. اگر با فرزندان و خانواده اش براى مباهله آمده بود، از مباهله با او بترسید و اگر با یارانش آمد، با او مباهله کنید. فرداى آن روز، پیامبر آمد، در حالى که دست على بن ابى طالب را گرفته و حسن و حسین(ع)پیش روى او راه مى رفتند و فاطمه(س)پشت سرش بود. نصارى نیز بیرون آمدند، در حالى که اسقف آنها پیشاپیش آنان قرار داشت. اسقف، درباره همراهان پیامبر سؤال کرد. به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوب ترین خلق خدا نزد اوست و این دو پسر، فرزندان دختر او از على(ع)هستند و آن بانوى جوان، دخترش فاطمه است که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک ترین افراد به قلب اوست ... . اسقف گفت: من مردى را مى بینم که در مباهله با کمال جرأت اقدام مى کند و گمان مى کنم راست گو باشد که در این صورت، به خدا، یک سال بر ما نخواهد گذشت، درحالى که در تمام دنیا، یک نصرانى وجود نداشته باشد که آب بنوشد، و عرض کرد: اى ابوالقاسم ! ما با تو مباهله نمى کنیم، بلکه مصالحه مى نماییم و پیامبر(ص) با آنها مصالحه کرد.[53]

 

پی نوشتها:
[1] بقره، آیه 119.
[2] نساء، آیه 79.
[3] رعد، آیه 30.
[4] احزاب، آیه 45.
[5] فاطر، آیه 24.
[6] هم چنین ر.ک: (نساء، آیه 80)، (اسراء، آیه 54، 105)، (انبیا، آیه 107)، (فرقان، آیه 56)، (سبأ، آیه 28)، (شورى، آیه 48)، (بقره، آیه 147)، (انعام، آیه 37)، (توبه، آیه 33، 128، 129)، (صف، آیه 6)، (حجر، آیه 89، 90، 91)، (نحل، آیه 44، 89، 123); جهت اطلاع بیشتر ر.ک: خلیل الله صبرى، طبقات آیات، ص 51 ـ 125.
[7] آل عمران، آیه 164.
[8] ر.ک: بحارالانوار، ج 18، ص 221; سید مصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، مدخل بعثت پیغمبر اسلام; حیوة القلوب، ج 2 و براى آگاهى بیشتر از چگونگى و فلسفه بعثت ر.ک: پیام قرآن، ج 7، ص 18ـ53.
[9] نیز بنگرید آیات 49 آل عمران، 73 و 132 و 133 اعراف، 28 هود و ... .
[10] ر.ک: آیات 29 تا 32 و آیه 36 سوره طه.
[11] براى آگاهى بیشتر ر.ک: جعفر سبحانى، الهیات و معارف اسلامى، ص 207 ـ 217 / پیام قرآن، ج 7، ص 263ـ315.
[12] ر.ک: المیزان، ج 19، ص 57 ـ 62.
[13] ر.ک: همان، ج 13، ص 32; همان و فضل طبرسى، مجمع البیان، ج 6، ص 609.
[14] اسراء، آیه 88.
[15] حجر، آیه 95.
[16] انفال، آیه 43 و 44.
[17] انفال، آیه 9.
[18] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 7، ص 103 ـ 109 و 187 ـ 192.
[19] قمر، آیه 1 ـ 3.
[20] ر.ک: ناصر مکارم شیرازى، پیام قرآن، ج 8، ص 317 ـ 327; المیزان و تفسیر نمونه، ذیل آیات 1 ـ 3 سوره قمر.
[21] شیخ الطوسى، تفسیر تبیان، ج 6، ص 446.
[22] فضل طبرسى، تفسیر مجمع البیان، ج 9، ص 261.
[23] بحارالانوار، ج 18، ص 289.
[24] طبرى، تفسیر طبرى، ج 8، ص 16.
[25] ابى حیّان اندلسى، النهر الماد من البحر المحیط، ج 3، ص 538.
[26] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 25.
[27] تفسیر بیضاوى، ج 2، ص 291.
[28] تفسیر کبیر، ج 19 و 20 و 21، ص 296.
[29] سید قطب، تفسیر فى ظلال القرآن، ج 5، ص 302.
[30] تفسیر مراغى، ج 13، ص 32.
[31] المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، ج 13، ص 40.
[32] محمد بن حسن شیبانى، نهج البیان عن کشف معانى القرآن، ج 3، ص 221.
[33] عبدالله جوادى، تفسیر موضوعى، ج 9، ص 71.
[34] تفسیر نمونه، ج 12، ص 15.
[35] ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، همان.
[36] تفسیر بیضاوى، ج 2، ص 291.
[37] نمل، آیه 40 و نیز ر.ک: تفسیر نمونه، همان.
[38] تفسیر بیضاوى، همان.
[39] نجم، آیه 13و14.
[40] نجم، آیه 8و9.
[41] نجم، آیه 8ـ9.
[42] ر.ک: عبد على عروسى حویزى، نورالثقلین، ج 4، ص 116ـ152 و المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوى همدانى، ج 13، ص 10ـ57.
[43] محسن فیض کاشانى، تفسیر صافى، ج 3، ص 177.
[44] بقره، آیه 117.
[45] بقره، آیه 20.
[46] ر.ک: المیزان، ج 13، ص 24ـ34.
[47] محمد محمدى اشتهاردى، سیماى معراج پیامبر(ص) و آن از تفسیر برهان، ج 2، ص 400.
[48] نساء، آیه 158.
[49] نجم، آیه 13ـ18.
[50] براى آگاهى بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 495ـ512.
[51] در این زمینه، ر.ک: المیزان، ج 13، ابتداى سوره اسراء; حیوة القلوب،و محمد محمدى اشتهاردى، ج 2، سیماى معراج پیامبر(ص).
[52] ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 437 ـ 438 و راغب، مفردات، واژه «بهل».
[53] تفسیر نمونه، ج 2، ص 578 و 579.




نویسنده : بسیجی
تاریخ : چهارشنبه 92/3/15
نگاهی اجمالی به صفحهی قرآن، حدیث و نهجالبلاغه

همزمان با لیالی قدر و نزول کلام‌الله مجید، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، جهت دسترسی آسان‌تر مخاطبان به اندیشه‌های قرآنی و حدیثی رهبر انقلاب اسلامی، صفحات قرآن، حدیث و نهج‌البلاغه خود را رونمایی کرد. متن زیر، چرایی و چیستی این صفحه را توضیح می‌دهد:

چرایی و بیان ضرورت پروژه
آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، هم فقیهی دین‌شناس و هم آگاه به زمانه و سرآمد در تحلیل و بررسی موضوعات و مسائل روز و جهان اسلام هستند. علاوه بر دو شاخصه‌ی دین‌شناسی و موضوع‌شناسی، گستره‌ی مطالعاتی ایشان در حوزه‌های گوناگون سبب شده که در تفسیر و استفاده از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم‌السلام به نکات ارزشمند و نوینی اشاره ‌کنند؛ نکاتی که می‌توان ظرافت‌های فقه‌الحدیثی و تفسیری ایشان را در آنها آشکارا مشاهده کرد.

سایت Khamenei.ir می‌کوشد بانک اطلاعات جامعی از اندیشه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله‌العالی را در فضای سایبر راه‌اندازی کند تا گستره‌ی وسیعی از کاربران عادی و نیز پژوهشگران و متخصصان بتوانند با دقت، سرعت و سهولت به مطالب مورد نیاز خود در اندیشه‌های رهبر معظم دسترسی داشته باشند.

مهم‌ترین مظاهر و نمودهای مدیریتی و عملکردی رهبر انقلاب در بیانات و پیام‌های ایشان انعکاس یافته است. لذا استفاده‌های ایشان از معارف دست اول دینی و نصوص اسلامی -یعنی کتاب خدا و سنت- در لابه‌لای بیانات و پیام‌هاشان، نمایانگر مبانی اسلامی اداره‌ی جامعه‌ی اسلامی است و از این رو منبع ارزشمندی برای تمامی پژوهشگران حوزه‌ی معارف اسلامی و حتی گسترده‌تر از آن پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی خواهد بود.

با جمع‌آوری آیات و روایات به کار رفته در بیانات رهبر انقلاب، بخشی از بانک اندیشه‌های ایشان در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت. در این صورت می‌توان نگاه و ظرافت‌هایی را مشاهده کرد که ایشان در استفاده از معارف دینی در کلامشان به کار می‌برند و سپس به فراخور نیاز از آنها بهره‌ گرفت. همچنین می‌توان اولویت‌های معارفی امروز انقلاب اسلامی و جهان اسلام را از آیات و احادیثی که رهبر انقلاب در کلام خود مطرح کرده‌اند و همچنین میزان تکرار و زاویه‌نگاه به آنها را،‌ کشف کرد و بر اساس آنها پژوهش‌هایی را در سطوح مختلف انجام داد.


بر این اساس، استخراج و دسته‌بندی تمامی استفاده‌هایی که رهبری معظم از نصوص دینی داشته‌اند و نیز ارائه‌ی کارآمد آنان به مخاطبان، اهمیتی بسزا دارد. این خدمت پژوهشی پژوهشگران، اساتید و دانشجویان را برای تعریف و اجرای پژوهش‌های دیگر کمک خواهد کرد.

بدون وجود چنین سامانه‌ای، اگر پژوهشگری بخواهد در اندیشه‌های رهبر انقلاب هر تحقیق یا پژوهشی انجام دهد، قسمت قابل توجهی از وقت او صرف جمع‌آوری اطلاعات و دسته‌بندی آن می‌شود. با استفاده از این بانک اطلاعات علاوه بر کاهش زمان استخراج مطالب، افزایش چشمگیر سطح کمّی و کیفی پژوهش‌های مبتنی بر اندیشه‌های رهبر انقلاب را شاهد خواهیم بود.

چیستی پروژه
این پروژه خدمتی از مؤسسه‌ی فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای) برای علاقه‌مندان و پژوهشگران در حوزه‌ی قرآن و حدیث و نهج‌البلاغه در اندیشه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی است.
در این پروژه هر فرازی که حاوی هرگونه استفاده‌ی معظم‌له از نصوص دینی، شامل کلام‌الله و بیانات از قول، فعل و تقریر معصومین ‌علیهم‌السلام -به زبان عربی یا فارسی- در آن صورت گرفته باشد، به عنوان فیش قرآنی، حدیثی و نهج‌البلاغه مد نظر قرار گرفته است. این فرازها پس از تقطیع از متن اصلی و همراه با حفظ عین همان متن اصلی، به صورت فیش‌های تحقیق در اختیار کاربران قرار گرفته‌ است. باید توجه داشت که نهج‌البلاغه نیز از نوع مباحث روایی است، اما چون رهبر انقلاب عنایت ویژه‌ای به نهج‌البلاغه دارند و استفاده‌های زیادی از آن می‌کنند، این بخش را از مباحث روایی جدا کرده‌ایم.

در این صفحه علاوه بر ارائه‌ی اصل فیش‌ها، عناوین محتوایی هر فیش، نمایه‌های هر فیش و در صورت لزوم مصادر (منابع) هر یک از فیش‌ها نیز در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد. حجم بیاناتی که فیش‌ آن استخراج شده، تمام بیانات معظم له نیست، بلکه بیانات و پیا‌م‌هایی است که در سایت Khamenei.ir منتشر شده است. لذا هر زمان که بیانات جدیدی از ایشان منتشر شود، فیش‌های آن بیانات در این قسمت نیز افزوده می‌شود.

نمایه‌ها و مداخل‌ موضوعی
در این پروژه به هرگونه اصطلاح یا کلیدواژه‌ای که نشان‌دهنده‌ی مقدار قابل توجهی از اطلاعات درباره‌ی آن اصطلاح در فیش استخراج شده باشد، نمایه می‌گوییم. علاوه بر این، مدخل‌های موضوعی صفحات قرآن، حدیث و نهج‌البلاغه نیز بر اساس نمایه‌های فیش‌ها استخراج و تنظیم شده ‌است. در فاز اول راه‌اندازی این صفحه، مداخل موضوعی صرفاً بر اساس ترتیب الفبایی به کاربران ارائه شده و نمایش درخت موضوعی مداخل در مراحل بعدی برای کاربران امکان‌پذیر خواهد شد.

در هر قسمت از صفحات قرآن و حدیث و نهج‌‌البلاغه قسمتی به عنوان «موضوعی» قرار دارد که شامل موضوعات موجود در فیش‌ها است. مثلاً اگر کاربر بخواهد موضوعی را فقط در فیش‌های قرآنی جست‌وجو کند، می‌تواند در قسمت قرآن آن را انتخاب کند و روی آن کلیک کند و فیش‌های مربوط به آن را ببیند. البته اگر کاربری بخواهد تمام فیش‌های یک موضوع را در تمام قسمت‌های قرآن و حدیث و نهج‌البلاغه مشاهده کند، می‌تواند موضوعش را در صفحه‌ی اول بیانات جست‌وجو کند.

همچنین برای تسهیل بیشتر دسترسی کاربران به موضوات مورد نظرشان، امکان جست‌وجو در مداخل موضوعی نیز فراهم آمده است. این موتور جست‌وجو هوشمند است و حتی در صورت نوشتن واژگان مرتبط و مترادف نیز مداخل مربوط به کاربران معرفی خواهد شد. در فهرست مداخل‌ موضوعی، مترادفات و همچنین واژگان مرتبط با هر موضوع نیز مشخص شده ‌است.

نکته‌ی قابل ذکر درباره‌ی هر یک از موضوعات و نمایه‌ها این است که در ذیل هر یک از موضوعات، لزوماً آیات و احادیثی گردآوری نشده‌که مستقیماً درباره‌ی موضوع باشند، بلکه این محتوای فیش‌ها است که لزوماً مرتبط با موضوع هستند. آیات و روایات مذکور در فیش‌ها ممکن است گاهی با چند واسطه با موضوع مورد نظر ارتباط پیدا کنند.
http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/17059/H/139005310117130208_17059.JPG
بنابراین مجدداً تأکید می‌کنیم که در بانک موضوعی این صفحات، دسته‌بندی موضوعی آیات و احادیث را ارائه نداده‌ایم، بلکه دسته‌بندی موضوعی فیش‌هایی ارائه شده است که حاوی آیات و روایات هستند. کاربران همچنین می‌توانند پس از مشاهده‌ی هر فیش، کلیه‌ی نمایه‌های مربوط به آن فیش را در شناسنامه‌ی فیش مشاهده نمایند.

عنوان (تیتر)
برای هر فیش یک عنوان (تیتر) در نظر گرفته شده است. عنوان‌گذاری مورد نظر ما، در حقیقت نوعی نمایه‌ی‌ فیش است. به این معنی که این نمایه بنا است که معرف محتوای اصلی فیش مورد نظر ما باشد. در حقیقت این نمایه علاوه بر مشخص کردن موضوع اصلی، گویای وجهی از موضوع است که مورد بررسی رهبر انقلاب قرار گرفته و بنا است که به مخاطب این امکان را بدهد تا پیش از خواندن فیش، از محتوای آن اطلاع پیدا کند.

قرآن
در قسمت قرآن، تمام استفاده‌هایی استخراج شده است که رهبر انقلاب از قرآن کریم در بیانات و پیام‌هاشان داشته‌اند. این بخش صرفاً تفسیر رهبر انقلاب نیست، بلکه جایی هم که از آیه‌ای به عنوان مؤید، شاهد یا به هر منظور دیگر که در بیانات آمده، استخراج شده است.
در قسمت «سوره‌» تمام سوره‌های قرآن قرار ندارد، بلکه آیه‌هایی آمده است که رهبر انقلاب در کلامشان استفاده کرده‌اند. در قسمت «ترجمه آیات قرآن» از ترجمه‌ی آیت‌الله مکارم شیرازی استفاده گرفته‌ایم.

در قسمت «حدیث» تمام روایاتی آمده است که رهبر انقلاب در بیاناتشان به نحوی از آن استفاده کرده‌اند. باید توجه داشت که گاهی ایشان متن کامل روایت را نقل نکرده‌اند. لذا نقل کامل روایت در صورت امکان آورده‌ شده است. در جاهایی که اصل حدیث نیز بسیار طولانی بود، تقطیعی از حدیث ارائه شده است. االبته با علامت (...) قسمت تقطیع شده را مشخص کرده‌ایم.
در این پروژه کوشیده‌ایم تا تمام روایاتی را که رهبر انقلاب در بیانات استفاده می‌کنند، از مصادر حدیثی معتبر شیعه و اهل سنت مصدریابی کنیم. برای هر حدیث سعی شده تا حداقل سه مصدر معتبر ذکر شود. در مصدریابی سند حدیث،‌ متن عربی و ترجمه‌ی فارسی را نیز در فیش ارائه داده‌ایم.

در این پروژه تمام مصادر کتب شیعه از نرم‌افزارهای نور وابسته به مرکز تحقیقات علوم اسلامی و تمام مصادر اهل سنت را از نرم‌افزار کتابخانه ‌(مکتبه) اهل‌بیت علیهم‌السلام وابسته به مرکز معجم فقهى و مرکز پژوهش‌هاى اسلامى المصطفى استخراج کرده‌ایم. لذا شماره‌ی صفحه‌ای که ما به آن ارجاع داده‌ایم، متناسب با نسخه‌ای است که در این نرم‌افزارها آمده است.


نهج‌البلاغه http://farsi.khamenei.ir/speech-nahj
تمام استفاده‌ها و کاربردهای رهبر انقلاب از نهج‌البلاغه در کلام ایشان، در بخش نهج‌البلاغه‌ی این پروژه آمده است. در مصدر نهج‌البلاغه برای شمارگان‌ خطبه‌ها‌ و نامه‌ها و حکمت‌ها از نسخه‌ی دکتر صبحی الصالح بهره برده‌ایم. برای ترجمه نیز از ترجمه‌ی حجت‌الاسلام‌والمسلمین حسین انصاریان استفاده کرده‌ایم.

در مواردی که رهبر انقلاب فرازی از نهج‌البلاغه را ‌خوانده‌اند، اگر اصل متنی در نهج‌البلاغه آمده کوتاه باشد، تمام آن نقل شده و در صورت بلند بودن، اصل متن تقطیع شده است. البته در سایت با کلیک بر قسمت تقطیع شده می‌توان تمام آن سند را مشاهده نمود.

»  کاربران می‌توانند از طریق صفحه بیانات سایت (http://farsi.khamenei.ir/speech) به صفحات جدید دست پیدا کرده و یا مستقیما از طریق آدرس‌های ذیل به هر یک از صفحات مراجعه نمایند:

صفحه نهج‌البلاغه: http://farsi.khamenei.ir/speech-nahj

صفحه قرآن: http://farsi.khamenei.ir/speech-quran

صفحه حدیث: http://farsi.khamenei.ir/speech-hadis




نویسنده : بسیجی
تاریخ : شنبه 92/3/4
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
 

سوره قرآن